اوّلین مسئله، اهمّیّت خود مسجد است و این ابتکاری که اسلام در آغاز ولادت خود برگزید و محلّ تجمّع مردم را بر محور ذکر و دعا و توجّه به خدای متعال قرار داد. اجتماعات مردم بهطور طبیعی دارای تأثیراتی است. خب، یک عدّهای دُور هم جمع میشوند، میگویند، میشنوند، تصمیم میگیرند، ارتباطات فکری برقرار میکنند، دادهها و گرفتههای فکری بین خودشان دارند؛ این در کجا اتّفاق بیفتد؟ مثلاً در باشگاههای اشرافی و اعیانی برای کارهای مختلف اتّفاق بیفتد که در غرب معمول است، یا در قهوهخانهها تشکیل بشود؛ [یا مثل] روم باستان که در حمّامها آنوقت یک چنین اجتماعاتی تشکیل میشد و دُور هم مردم جمع میشدند و رفتن حمّام بهانه بود برای اینکه بگویند و بشنوند؛ یا در جایی تشکیل بشود که محور آن اقامهی صلات است؛ این خیلی فرق میکند. وقتی اجتماع بر محور نماز و ذکر به وجود آمد، آنوقت یک معنای دیگری پیدا میکند، یک جهت دیگری پیدا میکند، دلها را به سمت دیگری میکشاند؛ این ابتکار اسلام بود.