
غم و درد فراقم بازم اومد سراغم دوباره خوابتو دیدم بابا شد تازه داغم سه سالَم، اما پیرم یه ماهه که اسیرم برا عمه شدم زحمت؛ دعا کن که بمیرم میدونی دخترت کاخو روی دشمن خراب کرده تموم نقشههاشونو ببین نقش بر آب کرده برام آغوش عمه این شبا، آرامش محضه شبیه تو رو نی، عمه هوامو داشته هر لحظه - توو هر لحظه بابا بابا بابایی ۲ بابا بابا بابا بابا بابایی 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir می خونم سوره نور الهی چشم بد دور اصن فکرش برام سخته توو بازار رفتم اینجور با این ساق شکسته با دست پینه بسته شبیه مادرم زهرا نماز خوندم نشسته چه زخمایی که شمر با خنجرش روو پیکرت می زد به جا من ، نیزه هاشون بوسه زیر حنجرت میزد زبونم بعد از اون سیلی زجر، لکنت گرفت حالا نمی تونم دیگه راحت بگم اسم تو رو بابا - بگم بابا بابا بابا بابایی ۲ بابا بابا بابا بابا بابایی