عبداللهم عبداللهم سیب دو نیم مجتبی

عبداللهم عبداللهم سیب دو نیم مجتبی

[ امیر آهمند ]
عبداللهم عبداللهم سیب دو نیم مجتبی
آیینه‌ ام آیینه ی دست کریم مجتبی
اینک به میدان آمدم با جوشن جان آمدم
از بهر یاری حسین هستم یتیم مجتبی

از نسل دلیرانم رجز خوانم حسن حسن
این نغمه شده شمشیر برانم حسن حسن
ای جانم حسن جانم حسن جانم حسن حسن

******

ای دشمن خون خدا من مجتبی دیگرم
ده ساله ام اما در این صحرا خودم یک لشکرم
ابن الدعی بی حیا با تیر و شمشیرت بیا
نذر نفس‌های حسین این دست‌هایم این سرم

در خیمه نمیمانم خروشانم حسن حسن
میخواند عمو وقتی که میخوانم حسن حسن
ای جانم حسن جانم حسن جانم حسن حسن

--------------------------------
انجمن ادبی تکیه نوکری

نظرات