عاشقانه ز عشق می‌خوانم

عاشقانه ز عشق می‌خوانم

[ امیر عباسی ]
عاشقانه ز عشق می‌خوانم
تا قیامت به پات می‌مانم
روح و جسم و جانی و جانانم
اعتفاد و مذهب و ایمانم

یا دل را، غرق سوز و آهت کن
یا من را، فداییِ راهت کن
محشر هم، همدم و همراهت کن
ای مظلوم، ای عطشان

یا برگرد یا آن دل را برگردان
یا بِنشین یا این آتش را بِنشان
آه ای جان آخر تا کِی سرگردان
آه ای عشق، آه ای جان


ای حبیب و دلبر و دلدارم
خوش به حالم که من تو را دارم
ماتمت را به جان خریدارم
می زنم داد، که دوستت دارم

من بنده، تو سَیّد و مولایی
من قطره، تو خالق دریایی
از غمت، ای عشق عاشورایی
زهرا شد، پریشان

یا برگرد یا آن دل را برگردان
یا بِنشین یا این آتش را بِنشان
آه ای جان آخر تا کِی سرگردان
آه ای عشق، آه ای جان


لاله‌ی من چرا شدی‌‌ پرپر
بدن تو، از‌ چه شده بی سر
خنجری خورد، زِ کینه بر حنجر
اِی حسین اِی، نور دل مادر

هر کسی، می زد یک جوری تو را
جوان‌ها، با شمشیر و خنجرها
پیران هم، با سنگ و چوب و عصا
تو خونین، تو عریان

یا برگرد یا آن دل را برگردان
یا بِنشین یا این آتش را بِنشان
آه ای جان آخر تا کِی سرگردان
آه ای عشق، آه ای جان

شعر وسبک امیر عباسی

نظرات