سه سالمه ولی ، پیر شدم از غمات

سه سالمه ولی ، پیر شدم از غمات

[ حسین روشنازاده ]
سه سالمه ولی ، پیر شدم از غمات
پوستم ترک ترک ، شده مث لبات
چند شبه فکر اون ، حمله و غارتم
حرف می زنم ولی ، درد داره صورتم ۲

دیشب توو خواب دیدمت
بعد یه ماه دوباره بوسیدمت
من بودم و بوی خوش پیرهنت - بابا دیدمت

غصه یادم رفته بود
رو بازوهام جای کبودی نبود
چادرم اصلا نمیداد بوی دود - عمو جون که بود

خوش اومدی به (ای) / خرابه شام (تموم دنیام)
خیال می کردم که شدی / شهید گمنام ۲

بابا حسین جان ۳ بابایی - بابا حسین

〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir

دختر شاهم و ، داد می زنه سرم 
چکمه‌ی جنگیو ، می ذاره رو پرم
دختر شاهم و ، اسیر دشمنم
رد پاهای شمر ، مونده روی تنم ۲

با پای پر آبله 
با دستایی که بسته توو سلسله
سخته دویدن پشت این قافله - با این فاصله

خستم از این ساربون
یه لحظه هم به ما نمیده امون
موهات بابا چرا میده بوی نون - ای وای امون

با خیمه ها سوخت / شال رو دوشم
سخته شنیدن برا من / سنگینه گوشم ۲

بابا حسین جان ۳ بابایی - بابا حسین

〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir

دختر شاهم و ، خرابه خونمه
گم که می شم سرت ، رو نی نشونمه
دختر شاهم و ، بی حرمتی دیدم
کِی توی زندگیم ، رو سنگا خوابیدم ۲

از سیلی تاره چشام
سخته برام گفتن از این شهر شام 
از پشت دروازه تا بزم حرام - توی ازدحام

بد مستای چشم چرون
سکینه رو با دست می‌دادن نشون
می زد رو لب های تو با خیزرون - ای وای امون

شب ها نشسته / باید بخوابم
شکسته پهلوم دقیقا / مثل ربابم ۲

بابا حسین جان ۳ بابایی - بابا حسین
.

نظرات