یا اُمُّالبنین، یا اُمُّالبنین... گفتم اُمُّالبنین دلم پا شد گرههایی که داشتم وا شد یا اُمُّالبنین، یا اُمُّالبنین... مادر آب را صدا زدم و خشکسالم شبیه دریا شد یا اُمُّالبنین، یا اُمُّالبنین... سورهی حمد نذر او کردم گمشده داشتیم و پیدا شد باادب بود و روی دامانش تا گُلِ نازدانهای جا شد یا اُمُّالبنین، یا اُمُّالبنین... همهی بچههاش عیسایند گرچه عباس او مسیحا شد آنقدر خرجِ گریه شد افتاد آنقدر خرجِ گریه شد تا شد تا قیامت به احترام حسین ذکر لبهاش وا حسینا شد یا اُمُّالبنین، یا اُمُّالبنین...