گریه توی روضه - دلخوشی دنیامه گریه تو هر حالی - التیامه دردامه شبیه طفلی که - با اشگ حرفشو میگه تنها سلاح من - همین اشگ چشمامه تموم عمر من / گذشت توو معصیت ولی چیزی ندارم آ/خه جز محبت علی آه هر چی دارم از دعای حیدره همه زندگیم فدای حیدره از مرحمت / آقای نجف روزیم بشه باز / شبهای نجف امشب تموم اهل عالم عزا دارن همه مث ابرای بارونی میبارن ملائک و اهل - آسمون همه ذکر تَهَدَّمَت والله - ارکانُ الهُدی دارن خدا کنه نبینه فاطمه این صحنه رو سر شکسته و / غرق به خون حیدرو آه اینه غصه ای که کشته حیدرو میخ داغ و ... بچه و ... یه مادرو ... قنفذ تا رسید / چشماشو که بست با ضرب غلاف / دستش رو شکست یتیمای کوفه - با اشگای چشماشون کاسه ی شیر آوردن برای باباشون دیگه نمیاره - براشون نون و خرما اونکه نشست هر شب - پای درد دلهاشون وصییت علی / توو لحظه های آخری یتیما رو حسن / نکنه از یاد ببری آه با دستای بسته میبرن توو روز نوه های حیدر و توو شهر یه روز اونها که بودن / پشت سر تو میدن صدقه / به دختر تو منبع:موسسه ادبیات آیینی بیپلاک