کودکان در حرم افروختهاند چشم امید به من دوختهاند بس که گفتند عمو تشنهلبیم، تشنهلبیم بهخدا قلب مرا سوختهاند زور و بازوی علی، بابالحوائج ناصر دینِ علی، بابالحوائج ناصر دینِ حسن، بابالحوائج ناصر دینِ حسین، بابالحوائج پسر اُمُّالبنین، بابالحوائج که شدی قطعُ الیمین، بابالحوائج در زمین کربلا، بابالحوائج سر تو از تن جدا، بابالحوائج ساقیام کو عَلمم؟ بابالحوائج آن دو دستِ قلمم، بابالحوائج همهی اهل حرم، بابالحوائج بهخدا جان به لبم، بابالحوائج ای که نام تو کلید همه درها عباس ای تو که یاد تو دواست و مداوا عباس ای گل باغ علی، پسر اُمِّ بنین ای که هستی تو عزیزِ دل زهرا عباس یا سیّدی یا اباالفضل...