چه غریبانه غریب الغربا را کشتند
تبلیغات

چه غریبانه غریب الغربا را کشتند

[ سیدرضا نریمانی ]
چه غریبانه غریب الغربا را کشتند
با دل زار معین الضّعفا را کشتند

آه ای اهل خراسان! همه خون گریه کنید
که ولی‌نعمت و مهمان شما را کشتند

این خبر را به مدینه ببر ای باد صبا!
هشتمین بضعه‌ی پیغمبر ما را کشتند

خواهرش زنده اگر بود، از این غم می‌مرد
بین یک حجره‌ی دربسته رضا را کشتند

از عبایی که سرش بود، غلامش فهمید
آخر آن نور دل آل عبا را کشتند

مثل یک مارگزیده به خودش می‌پیچید
با چه زهری مگر آن نور خدا را کشتند؟!

صورتش را به روی خاک نهاد و می‌گفت
چه غریبانه شَه کرب‌وبلا را کشتند

جگر سوخته‌اش روضه برایش می‌خواند
با لب تشنه چرا خون خدا را کشتند؟!

ته گودال که با نیزه به پهلوش زدند
روی تل عمّه‌ی مظلومه‌ی ما را کشتند

پای رأس شهدا بس که کف و سوت زدند
سر بازارچه‌ی شام اسرا را کشتند

******

دو نفر تو عالمند پاره‌ی قلب مصطفی
اوّلیشون فاطمه، دوّمیشون امام رضا

بنویسید به روی قبر و به روی کفنم
عاقلا دیوونه‌ی امام رضا منم منم

******

ریّان ابن الشّبیب، جدّ ما رو غریب
گیر آوردن
ریّان ابن الشّبیب، آبو واسه حبیب
دیر آوردن

تو شیب گودال سرازیر شد
حسین پیر شد، حسین پیر شد
آخ ته گودال زمین‌گیر شد
زمین‌گیر شد، زمین‌گیر شد

ریّان ابن الشّبیب ذکر «أمَّن یُجیب»
می‌گفت زینب
ریّان ابن الشّبیب رفته شیب الخضیب
زیر مَرکب

بلا سر زینب آوردن
سرو بردن، سرو بردن
بچّه‌یتیما کتک خوردن
کتک خوردن، کتک خوردن

******

غریباً وحیداً فریدا 
می‌گفت زینب از خیمه دیدا 
غریباً وحیداً فریدا 
می‌گفت شمر رو سینه‌ت پریدا 

غریباً وحیداً فریدا 
می‌گفت خنجرش دیر بریدا
غریباً وحیداً فریدا 
می‌گفت موتو خیلی کشیدا 

******

خطابی کرد زینب مادرش را
ببین دیر آمدی، بردند سرش را

******

خنجر نمی‌بُره
هیچ‌کسی قربونی رو این‌طور سر نمی‌بُرند

******

سر زانو کمکم کرد که پیدات کنم
ورنه کار از کمر خویش کشیدن سخت است

نظرات