پیرمرداشون میگن که پیمبر اومده

پیرمرداشون میگن که پیمبر اومده

[ حسن عطایی ]
پیرمرداشون میگن که پیمبر اومده
پهلووناشون میگن مگه حیدر اومده
همگی فرارین، علی اکبر اومده
پسر آیینه‌ی پدر شده 
که یک تنه حمله‌ور شده 
علی نسل علی رسید 
شبیه تیغ دو سر شده
از بس محو قد و بالاشن کوفیا
کار تیر و نیزه دیگه تعطیل شده
هر‌کی رو به روی این آقا صف کشید
مهمون پای سفره‌ی عزراییل شده
علی، علی
*****
ورق جنگو بهم زده هرجا اومده
بانگ أین المفر همه اعداء اومده
سر بدزدید همگی، سرو لیلا اومده
همین که پا زد توی رکاب
تا آسمون رفته با عقاب
می‌لرزه مرحب تنش تو گور
مگه رسیده ابوتراب
می‌چرخه تو آسمون شمشیر علی
جسم نیمه نیمه می‌باره رو زمین
طوری می‌زنه بهم نظم لشکرو
حتی دشمنش داره میگه آفرین
علی، علی
*****
گرچه که مؤذنش هنوزم تو لشکره
انقده صدای تو از حسین دل می‌بره
که اذون آخرت با علی اکبره
صدای الله اکبرت تا آسمون نجف میاد
ملک برای شنیدنش از آسمون صف به صف میاد
با ذکر اذون تو بین کربلا
بی وقفه نمازشو می‌بنده حسین
وقتی تو علی ولی الله و میگی 
دیدم داره به خدا لبخند حسین 
حسین، حسین

نظرات

محمد امین منجزیمحمد امین منجزی

نمرت بیسته آقای عطایی

محمد امینمحمد امین

عالی بود