پَر میگیرم از، دیار غم با یاد غمِ، اهل حرم یاد مشک و پرچم و علم وای وای وای، وای وای وای اُم البنین، بیا بشین کنار زینب تا بشنوی روضهی قلب زار زینب مادر نداره مادری این دم آخر سرشو روی زانوهات بذاره زینب اُم البنین مشک دریده، اُم البنین دست بُریده شنیدنش سخته یا دیدن اُم البنین گریهی مادر، سه شعبه و حنجر اصغر شنیدنش سخته یا دیدن نمیبرم قاسمو از یاد، به زیر سُم اسبا جون داد شنیدنش سخته یا دیدن پیکر درهَم اِرباً اِربا، گذاشتنش رو عبای بابا شنیدنش سخته یا دیدن هجوم تو قتلگاهو دیدم، میونش عبدالله رو دیدم شنیدنش سخته یا دیدن اُم البنین همه گلامو چیدن، شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن ... حسین... داره جون من، به لب میاد مهربون من، امشب میاد بوی یوسف، زینب میاد وای وای وای، وای وای وای این تیکه پارچه، یه روزی یه پیرُهن بود اون پیرُهن، دست بافتهی مادر من بود با اینکه این پیرُهنو داداش به تن کرد ولی سر آخر دیدمش، عریان بدن بود اُم البنین هق هق اطفال خودم تو خیمه دلم تو گودال شنیدنش سخته یا دیدن از خیمهها بیرون دوید، سالار زینبو ندید از خیمهها بیرون دوید، مرکب بی صاحبو دید اُم البنین آروم نموندم، خودمو تا مقتل کشوندم اُم البنین بگم یا بسه، دیدم یکی رو سینش نشسته اُم البنین مُردم دمادم، دوازده ضربه پشت سر هم شنیدنش سخته یا دیدن اُم البنین همه گلامو چیدن ، شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن ... (عاشورا و تیغ و نیزهها اما بدتر از، کرب و بلا نیش و طعنهی شام بلا)۲ وای وای وای، وای وای وای یزید چشای خیره رو میداد نشونم طعنهی یک عشیره رو میداد نشونم دستی که داشت اشاره به سکینهی ما باز دستای مُغیره رو میداد نشونم اُم البنین منه عفیفه، مجلس مستیِ خلیفه سؤالی که دور از جوابه، اینجا کجاست بزم شرابه نه صلواتی نه سلامی، هلهلهی مَردم شامی لبی تکون خورد دستی بلند شد، دور و برم بگو بخند شد ذکر رقیهی حزینه، بیچاره خواهرم سکینه امان از دل زینب... حسین، غریب، عریان، تنها، بی کس، تشنه