نگران شب عمرت خورشید ای همه اهل حرم را امید *** میپسندی به من افسرده همه گویندُ برادر مرده *** کن نظر لرزش زانوی مرا زخم کرده غم تو روی مرا *** مپسند اهل تو بیچاره شوند کودکانت همه آواره شوند *** تا رخ خود نخراشم بی تو کن دعا زنده نباشم بی تو *** وای اگر خواهر دیرینه تو نیزه بیرون کشد از سینه تو