نمی‌دونم چی اومد سر چشمام

نمی‌دونم چی اومد سر چشمام

[ حمید علیمی ]
نمی‌دونم چی اومد سر چشمام 
که اشکام مثل اون قدیم نمی‌شه 

می‌شینم توی روضه اما حالم 
مثل روزای بچگیم نمی‌شه 

نمی‌دونم چی اومد سرِ این دل 
که عطرِ حرمت کم شده واسم

یه کاری کن یکم آروم بگیرم 
بلخش اقا اگه پرته حواسم

من بی‌وفا اما با این گدا سر کن 
باز چشمامو تَر کن، حالم رو بهتر کن

****
یه وقتا اینقده حالم خرابه
که میگم نکنه دوسم نداری

من از پیش تو هیچ‌جایی نمیرم
چه تو محل بذاری چه نذاری

یه وقتا خیلی یادتم بگو کی
درست دقتی عطش می‌گیرم آقا

تو رو با لبِ تشنه سر بریدن
الهی که برات بمیرم آقا

زخمی‌ترین بودی، تشنه‌ترین هستی
روی نیزه‌ها خوبه که چشماتو بستی

خیلی بدهکارم، خیلی گنه‌کارم
حرفی ندارم چون خیلی دوست دارم

دوست دارم دوست دارم
دوست دارم ارباب دوست دارم... 

****
یه وقتا خوبه خلوت دوتایی
می‌خوام چند لحظه وقتتو بگیرم

بذارم مثل حُر سر روی زانوت
بغلم کنی و برات بمیرم

خیلی بدهکارم، خیلی گنه‌کارم
حرفی ندارم جز خیلی دوست دارم

دوست دارم دوست دارم... 


*****
حواست هست به موهای سفید سرم
چقدر امسال از گذشته شکسته‌ترم

حواست هست نوکرت داره پیر می‌شه 
بخرم ببرم به حرم داره دیر می‌شه

دوست دارم دوست دارم...

نظرات