من در به در، چه دري زَنَم زِ دَرَت اگر تو برانيَم تو اگر به خانه نخوانيَم چه ثمر ز مرثيه خوانيَم مَنَم و به گوشه مأمنت من و توشه، خوشه زِ خرمنَت چو غبارم و روي دامنت تو نِشانديَم، نَتِکانديَم به حضور و خلوتِ من، تويي همه فخر و عزّت من، تويي تو وليِّ نعمت من، تويي (پيِ اين و آن، نَدَوانيَم) 2 ( حسین، حسین، حسین، آقا جان) 3 تو صدا و سوز و گداز من تو نوا و شور و حجاز من تو بزن تو زخمه به ساز من بکشان به جام درانیم نبود مرا به جز از تو کَس همه عزّتم ز تو هست و بس ز شما رو دَم همه دَم نَفَس تو نگو که من ز شما نییَم به یقین مرا ز گمان رسان ز خطر مرا به امان رسان تو مرا به نان که به آن رسان مگر از خودی برهانیم چه شود به چهرهی زرد من نظری برای خدا کنی که نظر کنی همه در من به یکی نظاره دوا کنی (یا حسین، یا حسین، یا حسین آقا جان) 2