ما همان یا کریم دام شما جبرئیل قدیم بام شما صبح روز نخست خواندمتان چقدَر آشناست نام شما صبح روز ازَل، حوالی نور سجده کردیم بر کدامِ شما؟ من حلالم بوَد حلال شما من حرامم بوَد حرام شما چهارده قرن دست هیچکسی دل ندادم به احترام شما به شما معدن کرَم گفتند و به ما سائل حرَم گفتند ***** پَر من بال و بال من پَر شد پَر و بالی زدم کبوتر شد به نفَسهای حضرتِ عیسی حالمان خوب بود و بهتر شد سحر پنجمِ عبادت بود کوچههای خدا منوّر شد مَردی از سمت ابرهای دعا آمد و خشکیِ دلم تَر شد آمد و با خودش کتاب آورد او امام آمد و پیمبر شد مَردی از سمت آفتاب آمد با مفاتیح مستجاب آمد ***** آمده تا مرا تکان بدهد چشم گریان به این و آن بدهد آمده روی پشتِ بام سحر با صدای خدا اذان بدهد بشكند میلهی قفس را تا بالها را به آسمان بدهد با خودش نور مصحَف آورده تا خدا را به ما نشان بدهد به نگاهش دخیل میبندیم تا مناجات یادمان بدهد ای مسیح!، ای مسیر سبز نجات! بر مناجاتکردنَت صلوات