من خیلی عوض شدم دلگیرم من از خودم از روز تولدم گفتم فقط حسین (هر شب اسم عشقمو با گریه نوشتم و من حال گذشتمو میخوام ازت حسین یادم نمیره که همهی عزّتم تویی آقا تنهام نذار تو تاریکی قبرم ابی عبدالله یادم نرفته که سر سفرهات بزرگ شدم آقا خیلی تو سختیا بغلم کردی ابی عبدالله **** یادِ خشکیِ لبات هر شب میزنم صدات گریه میکنم برات گریه داره اسمت شد پاره پاره تنت غارت شد پیرهنت با پا زد تو دهنت زیر و رو شد جسمت الشّمرُ جالسٌ لبِ گودال مادرت افتاد هی دست و پا زدی زیر نیزه خواهرت جون داد خولی و شمر و حرمله دورِ محمل زینب این چه بلایی بود سرت اومد حاصل زینب یا اباعبدالله آقای من... ***** هنوز اسم بابامو بلد نبودم تو جوونی با این سینهی کبودم برا وقتی مُردم و دیگه نبودم گفتم حسین توی هر سختی و اوج مشکلاتم توی افسردگی و تحملاتم زمانی که دنبال راه نجاتم گفتم حسین ضربان قلبم با سینهزنی داره میگه ارباب تو عشق منی تو بهشت ایشالله جمعیم دورِ هم هَرولهی اونجا میشه دیدنی دلبر، جانا، هستی، مانا شاها، مولا، یا اباعبدالله عشقِ دنیا، شاه عُقبی اَنتَ مولا، یا اباعبدالله یا اباعبدالله...