من حسینم؛ رهبر قیام خون گوش جان فرا دهید میرسد بانگ من از عمق قرون ای محبانم؛ ای عزیزانم راه من، راه سعادت باشد بیرقم پرچم عزّت زیر بار ظلم، قد خم نکنم پشت بر سنّت پیغمبر اکرم نکنم وقف راه عشق گردیده همهی جان و تنم زندگی گر که ذلیلانه ست من بوسه به پیشانی مردن بزنم من حسینم که روی دوش نبی، جای من است من حسینم که «علی بن ابیطالب» بابای من است من حسینم که ابوفاضل، سقای من است من حسینم که خدا نیز ثناخوان من است من حسینم که جهان واله و حیران من است ابر و باد و مه و خورشید به فرمان من است من حسینم؛ کسی هست که یاریام کند؟ من هنوزم که هنوز است به دشت کربلا منتظرم همچنان روبرویم، سیل سپاه اموی است بهر یاری شما منتظرم هل من ناصر من مانده است در گوش زمان ای عزاداران؛ ای وفاداران آمده نوبت جانبازیتان؛ یاریتان من حسینم که علمم رفته به عرش اعلاست من حسینم که کرانهی غمم ناپیداست من حسینم که حسابم ز همه خلق جداست من حسینم که بهای خون من، خود خداست من حسینم؛ ضربان دل من یازهراست نقش دیوار و در و حریم من یازهراست من حسینم که دلم راضیست از بانگ لثارات شما کاش بودید کنار من در آن روز نبرد کاش بودید زمانی که سپاه نحس کوفه، سمت خیمه حمله کرد با تو ام ای ایران ای سپاه آخرالزمانی مهدی من ای طلایهدار هم عهدی من به تو ای خاک خدا، رزق فراوان داده در تو بسیار است حاج قاسم و حاجی زاده شکرلله بگویید از این رهبر حیدرزاده من حسینم که پی یار برای مهدیام پی سردار برای مهدیام در پی یار وفادار برای مهدیام آی ای شیعه! بیا نوبت خونخواهی توست وقت آگاهی توست جامه رزم ابالفضل، نشان بر تن کن جامه یاری صاحب الزمان بر تن کن
هزار ماشاالله