من آینه دار شاه کرمم تو راه ولایت ثابت قدمم شد موقع دست و، دلبازیه من باید واسه یاریت هستیمو بدم عاشق تو ان، این دوتا حلال زاده تا بشن فدات، هر دو هستن آماده با همین امید، قلب خواهرت شاده همیشه آرزوم بود که مادر شهید شم پیش خدا قیامت میخوام که رو سفید شم یک عمره که هستم دل داده به تو کی میرسه نوبت به زینب تو میخوام که ببینم امروز میشینه لبخند رضایت روی لب تو ای برادرم، زنده ام برای تو این دو تا پسر، سر میدن به پای تو این که چیزی نیست، من خودم فدای تو تو رو قسم به مادر نیاری نه تو کارم فدا سرت اگر که خزون بشه بهارم تا که بشی راضی منت میکشم هر چی که تو میگی باشه رو چشم اما باتو دارم یک حرف حساب تنها توی عمرم اینه خواهشم نوبتی، باشه نوبته منه حالا دِینمو ادا، میکنم مث زهرا این دوتا، جوون کی میذارنت تنها مثل علی اکبر شدن پیشت رجز خون نذر منو قبول کن بزار برن به میدون منبع:انجمن ادبی تکیه نوکری(مشهدمقدس) کانال انجمن تصنیف سرایان تکیه نوکری