ما چو پروانه به شمع رخ او سوخته‌ایم

ما چو پروانه به شمع رخ او سوخته‌ایم

[ حسین سیب سرخی ]
ما چو پروانه به شمع رخ او سوخته ایم
از پر خود به تن خویش کفن دوخته ایم

هر چه بود، از حسین بوده و آن لعل لبش 
از حسین این همه قول و غزل آموخته ایم

عطش لعل لبش بر لب عالم جاری
آن همه آب بخوردیم و جگر سوخته ایم

روز محشر که ز احوال بپرسند ز ما
که چه کردیم و نکردیم و چه اندوخته ایم؟

این بود پاسخ ما محضر ارباب سوال:
جز حسین لفظ دگر هیچ نیاموخته ایم

نظرات