مَن لی یکونُ حَسب، یکونُ لِدهر حسب

مَن لی یکونُ حَسب، یکونُ لِدهر حسب

[ حاج محمود کریمی ]
مَن لی یکونُ حَسب، یکونُ لِدهر حسب
با این حساب هرچه که دل خواست، کرد کسب
چسبیده است تیغ تو بر منکر نچسب
از انتهای معرکه، بی‌زین گریزد اسب
دنبال اگر کنی سر میدان سوار را

یا ربّ کجاست؟! حیدر کرّار من کجاست
ویران شدم به عشق تو؛ معمار من کجاست
با من ندار باش؛ بگو دار من کجاست
آن نخل آرزوی ثمردار من کجاست
در کربلا بکار برایم تو دار را

کربلا یعنی دربار نجف؛ راه شرف
چه نبرد، چه سلام
کربلا یعنی امر، امر امام؛ چشم و تمام
چه قعود، چه قیام
کربلا یعنی عشق، عشق حسین؛ ختم کلام

نظرات