
قلبم شکسته هر کجای خونه رو دست میکشم غصّه نشسته فضّه کلافهست خدا این صبرو بگم چیکار کنه دستامو بسته برم از آسمونم هوای غم عوض شه برم منو ببینه حالش یه کم عوض شه خانومم همینکه برمیگردم خونه و میبینمت آرومم ببین مرهم برا زخمات آوردن چشمای مظلومم خانومم ***** میگیره بغضم شنیدم سراغشو گرفتی از خادمه بازم جانِ علی نه حرفشم نزن نمیتونم برات تابوت بسازم بمون که زندگیمون دوباره غم نبینه یه خونه هم میگیریم میریم از این مدینه خانومم نگاه آدما بعدِ زمین افتادنت سنیگنه منِ خیبرشکن تُو کوچهها میرم سرم پایینه خانومم ***** حلالم کن حیدر نیومد میزدنت کاری ز دستم برنیومد همسایهها دیدن صداشون در نیومد تو هم راهی از این بهتر نداشتی کمک خواستی از فضّه چون مادر نداشتی ... بمون عزیزم اگه نباشی خونهمونو غم میگیره اگه بری بدون تو دلم میگیره دلم میگیره