قاسم جان بلندشو از رو خاک میدون از زخمای جسمت میریزه همش خون دَرهم شد تنِ تو، زیر دست و پاشون زیر و رو شدی با نعل مَرکباشون عمو حسین، عمو حسین... **** مونده زیر نعل مَرکب دست و پاهات غرقِ خون شدی و له شد استخونات پاشو یادگارِ داداشِ غریبم پاشو که عموجان بییار و حبیبم عمو حسین، عمو حسین... **** اهل خیمه قاسم، هستن چشم به راهت اوضاعیه اینجا بین قتلگاهت جونم رو لب اومد تا که دیدمت من پاشو که عموتو تنها دیده دشمن عمو حسین، عمو حسین...