فاتحه شام بلا را خواندم با اشک دیده کاخشان لرزاند بر سر عهده بسته ام با تو ماندم من قهرمان کوفه هستم بابا لشکر کوفه را شکستم بابا بر سر عهده بسته ام با تو ماندم گوشه ویرانه شدی تو مهمانم سر تو میگیرم به روی دامانم پیش پایت خواندم آیه باران را آب و جارو کردم گوشه ویران را جانم بابا mohjat_net