من غم و مِهر حسین با شیر از مادر گرفتم روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسین سبقت از عود و گلاب و نافه و عنبر گرفتم بر درِ دروازهی ساعات، ساعتها نشستم تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم زینبی دیدم چه زینب! کاش مدّاحش بمیرد! من زِ آه آتشیناش پای تا سر در گرفتم گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم بُعدِ منزل نَبُود در سفر روحانی