عبّاسه ابروی کجش برام مقیاسه عبّاسه مرد میدون ولی پر احساسه عبّاسه دشمن حسودای خنّاسه عبّاسه موقع نبرد قدرت خدا پیدا میشه از اباالفضل خطبه میخونه دشمن خدا رسوا میشه از اباالفضل شوکت خدا، عزّت خدا، هیبت خدا اباالفضل قطرهی آبم با یه نظرش دریا میشه از اباالفضل یکتا مثل خدا، دلدار و دلرُبا حنّان و منّان و سلطانه اباالفضل مقصود هر دعا، بر هر دردی دوا ایمان و قرآن و برهانه اباالفضل سیّدُنا یا ابوفاضل ... جنگاور یک تنه لشکره مثل حیدر جنگاور دشمنش وقت نبرده مضطر جنگاور زنده کرده خاطرات خیبر جنگاور لشکر و ببین در حال فرار، حمله کرده تا اباالفضل جونشو میده هر کی رو به رو جنگ میکنه با اباالفضل قوس ابروشو، زور بازوشو، پیچش موشو بنازم هیبتو ببین، قدرتو ببین، پس تو بگو یا اباالفضل قدرتش بیحده، یکتا و سرمده صفدر و سرور و محشره اباالفضل نور ذات خدا، آیهی مرتضی دلبر و رهبر و برتره اباالفضل