عقل من گم شده رفته تو کما روحه که حبس نمیشه تو یه جا دل میره هرجا که عشقش بکشه مثلاً میره نجف یا کربلا مریضِ تو کمارو ببرید کربلا بستری کنید برای جسم بی روح، یه دفعه دیگه برادری کنید اگه حرم نبردید، لااقل رومو اونوری کنید جسمم و روحم توی کربلا باهم ساکن حرم میشن تویی پناهگاهم تنها پناهم، بیهوشم و آگاهم به تو وابستهام چون تویی پناهگاهم (حسین جان، حسین جان، حسین جان)