صل علی عطشان من

صل علی عطشان من

[ حسین ستوده ]
صل علی عطشان من
 آبت ندادن رفتی از حال
پیراهنت رو دستمه
دستم گرفته بوی گودال

از دور با زخم تنت
گفتم دیگه بی‌سر نمیشی
هرچی به هم میچینمت
از این مرتب‌تر نمیشی

هی طرفش سنگ زدم بره نرفت نرفت
به صورتم چنگ زدم بره نرفت نرفت

به تنت خطِ عمیق کشیدن
رویِ زخمایِ تو تیغ کشیدن 
چه خبر شده میون  خیمه
دخترایِ خیمه جیغ کشیدن 

کی جلو روشو گرفت 
وای رقیه است، حرمله موشو گرفت
زجر النگوشو گرفت 
رو زمین افتاده، پهلوشو گرفت 

بابایی درد پهلو
آخ بلندم میکنن بابایی از مو

عمو ندیده
اگه دیدی نگی زجر مومو کشیده

دیگه بریدم
یه نفر نگفت که دختر شهیدم

اربا اربا
صدام کن تا که قلبم رو به راه شه
تو رو میبرمت هر جوری باشه
نذار دنیای من از هم بپاشه

اربا اربا 
ببند چشماتو که قامت کمونم
شبیه بچگیای تو جونم
باید واسه تو لالایی بخونم

وای خداحافظ نمیتونم تو رو سر هم کنم
بخواب بابا میخوام قنداقتو محکم کنم

خداحافظ سبک‌تر از علی اصغر شدی
خداحافظ عقیق من بی‌انگشتر شدی

حسین وای

نظرات