سه ساعته شلوغه تو گودال، زبونم لال زبونم لال آخ بدنش چقدر شده پامال، زبونم لال زبونم لال یکی بگه چه خبره؟ غروب عاشورا یا روز محشره یکی بگه چه خبره؟ ریختن سر برادرم چند نفره مصیبتاً ما أعظمها، درست جلو چشم بچهها جسم تو رو دوره میکنن، پیرهن کهنهی تو رو پاره میکنن مگه واسهی یه کفن دعوا میشه مگه سیصد نفر تو گودال جا میشه مگه حالا از روی سینهش پا میشه سرو کلّهی حرمله پیدا میشه داره پای دشمن به خیمه وا میشه چقد شلوغه قتلگاه، نمیرسه صدات آقام حسین بگو باید چیکار کنم برات دیدن تو دست ساربان ازت نشونیه دیدم که گوش دخترت رقیه خونیه نگاهمه به علقمه کجاست برادرم؟ ببینه دست به دست داره میگرده معجرم