سادات شرمنده مغیره داره به حسن میخنده دست علی رو با طناب میبنده سادات شرمنده امانت علی رو خاک سرده مقابل یه لشکره نامرده چهل نفر فاطمه رو با کینه میزنن و علی داره میبینه وای مادر وای مادر...