زینبم قهرمانِ کربلا... میدانید که من کیستم پای دین خدا بایستم اگر یزید را ادب نکنم من دختر مرتضی علی نیستم راه حق اراده میخواهد یعنی با اراده میمیرم بر نِی ایستاده خونِ خدا من هم ایستاده میمیرم جلیلهام، بت بزرگ را خودم میشکنم خلیلهام، بعد علمدار، علمدارِ این قبیلهام من عقیلهام زینبم قهرمانِ کربلا... شیرم دخترِ شیرم با گرگان شام درگیرم از حلقوم پسر معاویه حقِّ علی را پس میگیرم من که در کاخ عبیدالله دشمن را بیآبرو کردم کاخ سبز اُمَویها را با یک خطبه زیر و رو کردم فاضلهام، کمال در ولایت علی بُوَد کاملهام، یکتنه سینه سپر تمامی قافلهام من عاقلهام زینبم قهرمانِ کربلا...