زهرا که به عصمت نبود مانندش

زهرا که به عصمت نبود مانندش

[ حاج مهدی سماواتی ]
زهرا که به عصمت نبود مانندش
صدیقه‌ی کبری روز ازل، خوانندش
یا رب تو به یمن قدمش امضا
منشور قیام آخرین فرزندش

********
بر جلوه ی روی ماه مهدی صلوات
بر جذبه ی هر نگاه مهدی صلوات

مارا نبود چو هدیه ای در خور او
بفرست به پیشگاه مهدی صلوات

مداد من به مدح بانویی باز عنبرین آمد
که خاک درگه او کُهل چشم حور عین آمد

به خدمتکاری‌اش از عرش جبریلِ امین آمد
چو نورش در بسيط فرش از عرشِ برين ‌آمد
خدا را هرچه رحمت بود نازل بر زمين آمد

به گرد قصرِ جاهش کرد در اول طواف آدم
به نام او خدا را خواند و رَست از بند رنج و غم

بخوان تو عَلَّمَ الاَسما ، بجو این نکته‌ی مبهم
ز عرش رحمت از رب‌المشارق تافت بر عالم
چو زهرا را ظهور از رَحمةٌ لِلعالمين آمد

مگو دختر نه تاج خلقت آباء روحانی
بخوانش زن که مردانِ خِرَد در وی به حیرانی

مگر ام‌الكتاب است اين بتول، از وحي سبحاني
كه نسلش محكمات،آياتِ قرآن مبين آمد

چو زهرا فانیِ ذات خدا وز خود مجرد شد
سراپا نور و پاک از بندِ هر قید مقیّد شد

حسین و هم حسن را بتنِ او مهدی ممهد شد
در او نور علی ممزوج با نور محمّد شد
مه و خورشید از این مشرق صباح واپسین آمد

نمایان شد ز روی فاطمه انوار اللّهی
وز آن نور درخشان گشت رخشان ماه تا ماهی

شد از چرخ الوهیت عیان خورشید خرگاهی
به رَشك آسمان، طالع شد از روي زمين ماهي
كه از شرم رُخش خورشيد خاكستر نشين آمد

یکی نقش لطیفی زد به قالب، خامه‌ی داور
گِلَش از نور و آب از لطف و از پاکیزگی گوهر

پس آنگه پرتو افکن گشت از مرآت پیغمبر
چو از نقش آفرين در صورت آمد نقش اين دختر
هزاران آفرين بر نقش از نقش آفرين آمد

نظرات