ای صنما، جان و تنم آرزوست گرد و غبار وطنم آرزوست خستهام از دوریِ تو یا علی دردِ نجف آمدنم آرزوست ای شور وصال ما، ای خواب و خیال ما از شمسِ جمال تو، شمسی شده سال ما با عالمی و از همه عالم جدا علی غیر از خدا کسی نشناسد تو را علی یا قاهِر العَدُوّ و یا والیَ الوَلی یا مَظهر العجائب و یا مرتضی علی ساقیِ مستانِ دو عالم، علی دلبر خوش حُسن و جمالم، علی دغدغهی اوّلِ سالم نجف زمزمهی آخرِ سالم علی ای طلعت توحیدم، ای خانهی امیدم روزی که نجف باشم، آن روز بوَد عیدم ای شور وصالِ ما، ای خواب و خیال ما از شمس جمال تو، شمسی شده سال ما دستان پُر توانِ تو خیبرگشا علی دارد کنیز خانهی تو کیمیا علی یا قاهِر العدوّ و یا والیَ الوَلی یا مَظهر العجائب و یا مرتضی علی زنده کدام است برِ هوشیار؟ آن که بمیرد سر کوی یار عاشقِ دیوانهی سرمست را پندِ خردمند نیاید به کار من مست مِی عشقم، هوشیار نخواهم شد وَز خواب خوش مستی، بیدار نخواهم شد قبله علی و مروه علی و صفا علی ما را ببَر شبی طرف کربلا علی یا قاهرَ العَدوّ و یا والیَ الوَلی یا مَظهر العَجائب و یا مرتضی علی