زلف همهی خلق گرفتار حسین است حال همه آشفته و بیمار حسین است باید که خلائق همگی اشک بریزند وقتی که خداوند عزادار حسین است امن است همیشه حرمش، چون که سگ کهف مشغول نگهبانی دربار حسین است هرگز به کَس و ناکِسی ارباب نگفتیم زیرا فقط این لفظ سزاوار حسین است هر خانه که گهگاه در آن روضه بگیرند همسایهی دیوار به دیوار حسین است در روز جزا کار کسی نیست شفاعت در روز جزا کار فقط دست حسین است ما را کشاندهاند به میخانهی حسین تا مستمان کنند به پیمانهی حسین پروا نکن از آتش دوزخ حسین هست آتش حرام گشته به پروانهی حسین بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند ارزوی کربلا تشنهی آب فراتم ای عجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا