ز سوز العطش در آه و زاری

ز سوز العطش در آه و زاری

[ سایر ذاکرین ]
هوای رفتن میدون نشستم
ز سوز العطش، در آه و زاری
میان خیمه‌گاه، طفلان نشستن

به فکر آب می‌باشد رقیه
به کنج خیمه‌گاه، گریان نشسته

به گوشم ناله‌های اصغر آید 
به یک دم آتش و بر جان نشسته

خدایا ساقیه لب‌تشنگانم
ترحم کن بر این، اشک روانم

گرفت اطراف ما این سیل دشمن
مدد فرما در این صحرا نمانم

سوارا مادرم را باخبر کن
سلام من رسان و نوحه سر کن

بگو دیگر نبینی روی عباس
جدا گردید دو دست ناز عباس

حلالم کن حبیبم مادر من

نظرات