روی عقاب می‌رسد از راه
سردار کربلا علی‌اکبر
کرده میان معرکه غوغا
تمثال مصطفی علی‌اکبر
با تیغ کجش طوفان می‌کند
دشمن را به خود حیران می‌کند
با یک گردش چشم نافذش
عالم را به کل، سلمان می‌کند
الله الله چه یار محبوبی
الله الله چه یار محرومی
الله الله چه اسم نیکویی
الله الله چه چشم و گیسویی
الله الله چه زورِ بازویی
(یا سیّدی علی‌اکبر، یا سیّدی علی‌اکبر ...)
روی جبین نوشته یه سربند
اسم شریف حضرت زهراست
بانگ اذان یوسف لیلا
آرام جان زینب کبراست
مثل انبیاء می‌گوید سخن
شمشیر می‌زند شیر صف‌شکن
با صوت جَلی می‌خواند رجز
غوغا می‌کند شاگرد حسن
الله الله چه سرو رعنایی
الله الله چه ماه زیبایی
الله الله عجب مسیحایی
الله الله چه قد و بالایی
(یا سیّدی علی‌اکبر، یا سیّدی علی‌اکبر ...)
