دماي آخره، بيا دار و ندار من كه داره جون ميده، غريبونه بابات حسن آماده كن ديگه، براي رفتنم كفن گل پيمبري، يا حُجت بن العسكري ******* دشمن هَمش ميخواست، بزنه تيشه بر ريشَم به وقت جون دادن، بيا قرآن بخون پيشم يتيم ميشي و من، مهمون مادرم ميشم گل پيمبري، يا حُجت بن العسكري ******* مَهدي بيا ببين، رفته زِ قلب من قرار براي بيكَسيم، مثه ابر بهار بِبار براي اين غريب، برو يه قدري آب بيار گل پيمبري، يا حُجت بن العسكري ******* لبام كه تشنه شد، به ياد كربلا بودم به ياد غربتِ، تشنهي سرجدا بودم به ياد اون سرِ، به روي نيزهها بودم گل پيمبري، يا حُجت بن العسكري ******