دل و جونم و نثار یار می‌کنم

[ یوسف زندیه ]
دل و جونم و نثار یار می‌کنم ۲
خزون زمونه رو بهار می‌کنم
دل و هرجایی دلش بخواد (می‌برم ۳)
با خودم همه رو بیقرار می‌کنم ۲
منم با / گداها / توو انتظار دیدارم
از این عشق / یه لحظه / محاله که دس بردارم ۲
آقایی که قراره پدر حضرت زهرا باشه
دل تموم شیعه های علی فرش زیر پاشه
رزق و روزی عالم (توو دستاشه ۳)
"مولا مولا مولا یا (رسول الله ۳)"

 

شب مکه رو ببین چراغونیه ۲
غم و غصه ها یه گوشه زندونیه
دلیل عاشقیمون داره (میرسه ۳)
شب عشقه و شب غزلخونیه ۲
یه یُمن / قدومش / بازم در رحمت بازه
خدا به / گداهاش / صله میده بی اندازه ۲
اگه یه بهونه برای عاشقی میخوای همینه
تا که آقای دل من و تو محمد امینه ...
کشتی‌مون هیچ وقت توو گل (نمی‌شینه ۳)
"مولا مولا مولا یا (رسول الله ۳)"

 

دل من دوباره پر زده به هوات ۲
یعنی میشه بشینم توو صحن و سرات
شب هفده ربیع بیام (مدینه ۳)
که چراغونی کنم بقیع و برات ۲
اگه عشق / همینه / همیشه عاشق میمونم
غلامِ /غلامِ / امام صادق میمونم ۲
نوکرِ تو شب ولادتی یه بغضی توو گلوشه
یه سفر پیاده حرم کربلا آرزوشه
یعنی می‌رسه دستام، (به شیش گوشه؟ ۳)
"مولا مولا مولا یا (حسین مولا ۳)"
موسسه ادبیات آیینی بی‌پلاک

نظرات