در هیئت حسینم و در هیئت حسن

در هیئت حسینم و در هیئت حسن

[ سید مجید بنی فاطمه ]
در هیئت حسینم و در هیئت حسن 
در خدمت حسینم و در خدمت حسن
هم‌صحبت حسینم و هم‌صحبت حسن
من رعیت حسینم و هم رعیت حسن

دست کرم حسن شد و احسان، حسین شد
روح و روان حسن شد و جانان، حسین شد
قبله حسن، مساحتِ ایمان، حسین شد
از ملّت حسینم و از ملّتِ حسن

در مجلس حسین و حسن روضه‌خوان خداست
آقا ،حسین، امام، حسن، ماسوا گداست
اصلِ بهشت، سینه‌زنی پای این دوتاست
در جنّت حسینم و در جنّتِ حسن

روح اذان حسین شد و ربّنا حسن
کشتی، حسینِ فاطمه شد ناخدا حسن
شیرینیِ حسین حسین است یا حسن
در یا حسین ریخته شد لذّتِ حسن

پیرِ نجف، حسینیه را تا درست کرد
زینب گریست ماتم عُظمیٰ درست کرد
زهرا غذای هیئتشان را درست کرد
نان حسین خورده‌ام از برکت حسن

یک روح در میان دو تن بوده از قدیم
پایین پای این دو، وطن بوده از قدیم
صحن حسین، صحن حسن بوده از قدیم
پس خاک کربلاست همان تربت حسن
****
یا ربّ نصیب هیچ غریبی دگر مکن
دردی که گیسوان حسن را سپید کرد
با صد امید حامیِ مادر شدم ولی
سیلی‌زنی امیدِ مرا ناامید کرد

نظرات