خیمه به خیمه زینبو زدن خیمه به خیمه عمه را زدن پاشدن و تا خیمهی من اومدن بی تو، دلمو آتیش میزنن دارن، حرمو آتیش میزنن سر پیری آوارگی، حسین جان غم هجران بیچارگی، حسین جان تن تو زیر چادرم، حسین جان به بیابونها بسپارم، حسین جان تا دم مقتل اومدن، حسین جان از ته دل، ناله زدم، حسین جان یه مسلمون پیدا نشد شمرم از سینهت پا نشد... یه مسلمون پیدا نشد سرت آسون جدا نشد