خونمون شبیه من کلافه بود اون روزی که شدی کبود خونمون انگاری که اضافه بود سوخت توی آتیش و دود بالا و پایین داره آه زندگی زهرا مگه نه این روزا هم میگذره بهتر میشه دنیا مگه نه علی اگه در بزنه پا میشی از جا مگه نه خدا بخواد خنده میاد روی لب ما مگه نه آه زدنت ای پنجهی ماه زدنت تو پشت در زخمی شدی باز وسط راه زدنت سخت زدنت مردای بدبخت زدنت خدایی تو این دو سه ماه من مُردم هر وقت زدنت خانومم یاد روزای خوب بیفت روزای خوبمون کجاست خانومم مگه که پیغمبر نگفت که اشکای مظلوم شفاست بزن به پهلوت اشکمو خوب میشه پهلوت مگه نه همین شبا قبل قنوت خوب میشه بازوت مگه نه همین روزا میگذری از خیال تابوت مگه نه یواش یواش وا میکنی روبنده از روت مگه نه بد زدنت بمیرم اینقدر زدنت که از نفس افتادی و هیچکی نیومد زدنت بد زدنت کوچهی خلوت زدنت نزدیک خونهی خودت توی محلت زدنت خانومم این بچهها جلو چشام بدون مادر میمیرن خانومم اینقدر نشو زخمی برام این بچهها یاد میگیرن از بعد تو رسم میشه پهلوی شکسته مگه نه چشم ورم کرده با ابروی شکسته مگه نه از بعد تو رسم میشه بازوی شکسته مگه نه گوشوارهی خونی النگوی شکسته مگه نه آه زدنش بچه رو یک ماه زدنش اینم کبود شد سر و روش اینم توی راه زدنش چنگ زدنش تو کوچهها سنگ زدنش اونکه فقط بابا میخواست اونکه نداشت جنگ زدنش