
حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم کنار تن بیسرت کاسهی آب گذاشتم واویلا حسین جان تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه واویلا صدا میزدم مادرت رو یا مظلوم نشون میدادم حنجرت رو یا مظلوم صدا میزدم مادرت رو ای بیکَس به دامن بگیره سرت رو یا مظلوم به صحرا سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو واویلا تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت الهی میمردم نمیدیدم اونقدر جسارت به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم نبودی شکستن سرم رو ندیدی چشای ترم رو با غیرت شلوغی دور و برم رو روضه رسید به اونجا که محاسنت روی خاکه به لبت حرام آب و خون تو مُباح یا مُغَسِّلُ بِدَمِ الجِراح حسین حسین حسین حسین وای، حسین وای بُنَیَّ ذَبَحوکَ عریانا