حالا که داری میری

حالا که داری میری

[ حسین عینی فرد ]
(حالا که داری میری از تنم ای جگر من
جلو چشمام یکمی راه برو ای پسر من) ۲

آه، برو ای عصای پیری برو ای دردت به جونم
برو اکبرم دعا کن، من دیگه زنده نمونم

(آه پسرم صحیح و سالم‌ میره از پیش من اما) ۲
(آه میشه چند ساعت دیگه اکبر من ارباً اربا) ۲

جان بالام جان بالام سنه قوربان بالام...

(نوۀ فاطمه رفته پیش روش کوچه وا شد) ۳
توی پهلوی عزیز فاطمه نیزه جا شد

وای، بغض تو صدات شکسته دل من برات شکسته
لا به لای تیر و نیزه زیر دست و پای لشکر همه دنده‌هات شکسته

(آه، پسرم یه خواهشی دارم ازت بگو تو باشه) ۲
(آه دست و پا نزن که اعضای تنت ز هم نپاشه) ۲

جان بالام جان بالام سنه قوربان بالام...

نظرات