(جَلَسَ علیَ التُراب، پسر ابوتراب وَ بُکاء عالیا، توی این شلوغیا)۲ ساحَ الامام، یا ولدی، تو رو دیدم اِرباً اِربا ولدی جوونای بنیهاشم اومدن، ببرن تو رو از اینجا ولدی رحمکن به حال مضطرم، رحمکن به غربت حرم رحمکن به اشک مادرت، به اشک دخترم ای وای علیاکبرم... روضه میخونه لُحوف، قَطَعوه بِسُیوف میزنه حسین صدا، دنیا بَعدَکَ القفا ساحَ الاِمام یا ولدی، اینا کینه دارن از اسمت علی به گمونم برای همینه که، صد و ده تکه شده جسمت علی ای کاش جلوی پدری، ای کاش نیفته پسری ای کاش که میشد بیارم، عبای بیشتری روی خاکا میشینم، بدنت رو میچینم گریههام نمیشه کم، عمه اومد کمکم ساحَ الامام یا ولدی، بدنی که چیدمش علی نشد نمیخواستم ببینه حتی کسی، سایهی خواهرمو ولی نشد پاشو برای ما بده، پاشو که عمه اومده پاشو علیاکبرم، عذابمون نده