توصحن حیاط یه خونه رسول خدا رو می‌بینی

توصحن حیاط یه خونه رسول خدا رو می‌بینی

[ حاج محمود کریمی ]
تو صحن حیاط یه خونه 
رسول خدا رو می‌بینی

که غرق نیازه علی در نمازه
سحر شد یه نوری که اومد از عرشه

خدایی تو حجره برای مدد به یه مادر
یه ساعت گذشته گذشته گذشته زمین بی‌قراره 

که ناگاه صدای یه طفلی که مثل نسیم بهاره
به گوش پیمبر رسید و یه نوری دمیدو

(یه طفلی که عالم هلاکش
یه طفلی که ذرات همه سینه‌چاکش

طلوعی دوباره 
فرشته سرش رو به روی قدم‌هاش میزاره

ملائک می‌خونند 
که عالم شبیه تو دلبر نداره

اگر که کسی هم شبیه تو داره
بیاره بیاره بیاره بیاره

کسی که یاری مثل تو داره
بیاره بیاره بیاره بیاره

یه سر زلف تو تموم عالم
نداره نداره نداره نداره)۲

نظرات