
تنها نه تو این شهر تنها و غریبم حتّی توی خونهم بییار و حبیبم بازم روی خاکِ غربت سر میذارم حتّی توی خونهم آرامش ندارم ای مظلومِ مادر... **** از یادم نرفته بستن راهمونو مُردم رو به دیوار، دیدم ردّ خونو سوزوند هم دلم رو، هم این پیکرم رو با چشمم میدیدم میزد مادرم رو ای مظلومِ مادر... حسن... وای حسن، وای حسین...