تجلّیِ هو، یل مؤذّن شمس شباهت، قمر قرائن نبی به ظاهر، ولی به باطن خود علیه، تیغ صیقلیه عقاب کربلا رو عقاب میشینه خدا خودش از عرقش گلاب میگیره تمام کربلا به خسوف میشینه علیاکبر تا که نقاب میگیره بیا هنرمندی کن، سوار بیتکرار نقابتو بردار ای دلاور پیکار یه چشمه از چشم حیدریتو رو کن تا دچار شه دشمن تو به قهر تو قَهّار