تا نسیم تن‌هایی وزیده

تا نسیم تن‌هایی وزیده

[ سایر ذاکرین ]
تا نسیم تنهایی وزیده
زینب از خیمه بیرون دویده
ای قوت قلب و قرارم
پا به هرجا می‌گذارم
من چرا دل‌شوره دارم؟
ای حبیبم، از جدایی، بی‌شکیبم (2)
***
عده‌ای غرق راز و نیازند
مادران طفلان را می‌نوازند
از تشنگی لب‌ها شکسته
دست ساقی گشته بسته
کودکی تنها نشسته
قحط آب است، هر سوالی بی‌جواب است
***
از عطش اصغر نایی ندارد
مادرش جز لالایی ندارد
از چشم مادر اشک دیده
بر لب اصغر چکیده
شد امان او بریده
کودک من، ای علی‌جان، کوچک من
 

نظرات