تا باد به موی سرت افتاد دلم ریخت

تا باد به موی سرت افتاد دلم ریخت

[ سید محمود علوی ]
تا باد به موی سرت افتاد، دلم ریخت
تا اشک ز چشم ترت افتاد، دلم ریخت

امروز میان تو و حُرّ ابن ریاحی
تا صحبتی از مادرت افتاد، دلم ریخت

تا حرز و دعاهای گره‌خورده ز بندِ
قنداق علی‌اصغرت افتاد، دلم ریخت

امروز که یک مرتبه در موقع بازی
بر روی زمین دخترت افتاد، دلم ریخت

درباره‌ی تنهایی و بی یاوری تو
تا زمزمه در لشکرت افتاد، دلم ریخت

بیا برگردیم...

نظرات