بوی عصیان میدهد گرچه جسارتهای من تا کرامت میکنی وقت سماجتهای من باز هم شرمندهام از این همه بار گناه باز هم میبخشیم قبل از ندامتهای من هیچ کس گوشش به حرفم نیست جز تو ای رفیق مینشینی نیمهشبها پای صحبتهای من بچهی لجبازم اما دوستم داری خدا خاک میریزی خودت روی لجاجتهای من آنقدر تو آبرویم را خریدی پیش خَلق که کسی اصلا نزد حرف از فضاحتهای من تا گره بر کار من افتاد کارم شد درست هست محتاج کمی انگور حاجتهای من حال ما بیچارهها با یا علی خوش میشود شوق ایوان نجف دارد زیارتهای من ذکر تسبیح شب جمعه حسین است و حَرَم قیمتیتر میشود با این عبادتهای من