بخوان به گوش سحرها اذان علیاکبر بخوان دوباره برایم، بخوان علیاکبر لبِ تَرَکتَرَکت را به هم بزن اما تکان نخور که نپاشد جهان علیاکبر (به دست غصه نده چشم دخترانم را) ۲ تمام دلخوشیِ کاروان علیاکبر ببین که تیرِ فراقت نشسته بر جگرم ببین قدم ز غمت شد کمان علیاکبر (عصای پیریِ بابا، مقابلم نشکن) ۲ توان بده به منِ ناتوان علیاکبر کنار جسم تو رسم جهان عوض شدست (نشسته پیر کنار جوان علیاکبر) ۲ (مسیح زندگیام روی خاک افتادست) ۲ عجیب نیست شدم نیمهجان علیاکبر بریده گریه امان مرا کنار تنت میان هلهلهها، اَلاَمان علیاکبر (اگرچه پهلوی تو یاد مادر افتادم) ۲ شکسته کوفه سرت را چنان علیاکبر